They're all gone!

ساخت وبلاگ
همیشه ابتدای هرکاری سخته... همیشه شروع کردن یه کار وغلبه بر افکار پیش بینی کننده ی مشکلات پیش رو از انجام دادن خود کار سخت تره! شاید واسه همینه که برای شنا کردن یهو معلم تو جلسه دوم /سوم میبره شاگردو تو قسمت عمیق! اون قطعا احمق نیست ولی میدونه برای اینکه به ترس از غرق شدن غلبه کنی باید بپری اونجایی که دقیقا نقطه ی مرزی غرق شدنه! واسه من و همسنام یه ترس عجیبی از برنامه ریزی وجود داره.... من یکی اصن اسم برنامه ریزی میاد تنم میلرزه!چون میدونم به محض اینکه واسه یه چیزی برنامه از قبل بریزم اون کارو باید بیخیال شم!نمیدونم چه سرسختی عجیبی در ما وجود داره که اینطور در مقابل عملی کردن برنامه هامون مقاومت میکنیم.... و متاسفانه اکثرا ضربه های عمیقی تو زندگی از این عادتمون خوردیم...باید پرید.... و باید به اوضاع مسلط شد و باید سرسخت بود! در مقابل اون چیزا و کسانی (حتی خودت! )که میخوان هر لحظه و تو هر فرصتی که گیرشون میاد به تو ضعف هات و محدودیت هات رو یادآوری کنن و ارادتو برای رسیدن به هدفت سست کنن.... سرسخت باش و بجنگ برای بدست اوردن چیزی که دیگران تو رو لایق (قادر ) رسیدن بهش نمیدونن. چون لحظات سخت برای همه حتی بزرگ ترین و قوی ترین ادم ها هم وجود داره ولی تنها چیزی که اون هارو قوی کرده و تو رو ضعیف نحوه ی هندل کردن اون مسئله است... گاهی هم وسط یه جنگ جهانی باید نشست و یه قهوه دم کرد و با حوصله خورد و به هیچ کس و هیچ چیز فکر نکرد تا اماده بشی برای گرفتن بهترین تصمیمی که میشه گرفت.

جسیکا میگه هیچ وقت تصمیمات مهم زندگیت رو وقتی تحت تاثیر یه شکستی نگیر!

من میگم هیچ وقت تصمیمات مهم زندگیتو وقتی تحت تاثیر یه هیجان اعم از مثبت یا منفی هستی نگیر!چون در بهترین حالت بهش عمل نمیکنی یا کلا میزنی نابود میکنی همه چیزو... 

نمیدونم...شایدم اشتباه میکنم!!

نامه...
ما را در سایت نامه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gadfly1994 بازدید : 128 تاريخ : سه شنبه 16 خرداد 1396 ساعت: 1:21