changing is the only constant parameter in life!

ساخت وبلاگ

حس می کنم دوره ی جدیدی از زندگیم شروع شده. یه تغییر اساسی تو راهه که آخرین مقاومت های بدنی و ذهنیم رو دارم انجام میدم واسه شروعش... کمتر از یک سال به پایان قرارداد دکترام باقی مونده. هنوز هیچ داده ای وجود نداره اما بالاخره جلسه ی کمیته دکترام برگزار شد و امیدوارم به اینکه اثراتش روی روند کارم رو هرچه سریع تر ببینم. مهم ترین تغییرات اما داره در سطح فردی در من اتفاق می افته. حتی اگه قدم هاش همینطور که در پست قبلی گفتم مورچه ای باشه. دردناکه و هنوز ترس رو تا عمق وجودم حس می کنم ولی علی رغم این احوالات دارم کاری رو که باید انجام میدم و حرفی که باید رو می زنم تا حد زیادی و این خوبه. استادم کمی محتاط تر شده تو رفتارش و این به من اجازه میده که راحت تر نظرات و خواسته هام رو مطرح کنم هرچند تضمین اجرایی براش نباشه.

دارم یاد می گیرم یه کم کمتر به فکر خوشحال نگه داشتن دیگران باشم. خیلی برام سخته طبیعتا ولی خب امیدوارم که یواش یواش بتونم یه تعادلی در خودم ایجاد کنم. سخته هی فکر نکنم به اینکه بعد از هر جوابی که میدم یا مقاومتی که در برابر کسی می کنم خودم رو سرزنش نکنم و به نشخوار فکری نیافتم.

دو روز پیش بالاخره تصمیم گرفتم ناراحتیم رو به زهرا هم بروز بدم و براش پیام صوتی فرستادم. ظاهرا همه چی حل شد ولی من هنوز یکم روحم سنگینه از اینکه نکنه دلش رو شکسته باشم. با اینکه حرف بدی هم نزده بودم یعنی سعی کردم نزنم واقعا. یه نفر رو قرار بود به من معرفی کنه که یکم فرق داشت با بقیه ی موارد ولی نشد یعنی جواب اون آدم منفی بود. بهاره گفت که اتفاقا خوش شانس بودی چون از مطالبی که گفته مشخصه این آدم هم الان رابطه ی عاطفی اولویتش نیست و دوباره میخواستی بیافتی تو این لوپ که اونو وادار کنی به رابطه طولانی مدت و متعهدانه فکر کنه...از این طرف قربانی اولی که یک سالی می شد ازش خبری نبود و منم پرونده اش رو تو ذهنم بسته بودم دوباره سر و کله اش پیدا شده که من نظرم عوض شده و میخوام وارد فاز آشنایی بشم و ... دست و دلم خیلی می لرزه که بخوام دوباره راه بدم این آدم رو حتی تو افکارم... بهم وایب خوبی نمی ده... ولی از طرفی هم دلم نمیخواد که فرصت صحبت و آشنایی رو از دست بدم... خیلی سر در گمم از این بابت. میترسم حال خوبم دوباره بهم بریزه.. دلم میخواد آرامش داشته باشم تا بتونم روی پروژه ام تمرکز کنم حداقل برای این سه ماه. اگه کارهام خوب پیش بره یکم آروم تر می شم و تمرکزم برای انرژی گذاشتن روی همچین روابطی بیشتر میشه. خدایا خودت هوامو داشته باش...

نامه...
ما را در سایت نامه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gadfly1994 بازدید : 40 تاريخ : يکشنبه 15 مرداد 1402 ساعت: 14:53